بحث زنان، چالشها و مسايل متعددي دارد. به نظر ميرسد يکي از مهمترين اين مسايل و مشکلات بحث خانواده است. در حقيقت ازدواج و تشکيل خانواده مهمترين چالش و مشکل براي زنان ما ميباشد. به خصوص اينکه بر حسب آمارها سن ازدواج در خانمها 28 تا 30 سال افزايش پيدا کرده و خود اين تأثير در ازدواج آسيبها و مشکلات زيادي را به دنبال دارد. در تحليل اين مسئله بايد گفت مهمترين علت اين مسئله، فراهم نکردن الگويي مناسب براي بسترسازي ازدواج است. يعني اصلاً به فکر اين نبودهايم که زنان و دخترانمان را به طور طبيعي براي ازدواج آماده کنيم. بر حسب تحقيقاتي که به صورت پيمايش ملي در سال 1381 انجام شده، يکي از عوامل مهم بالا رفتن سن ازدواج اين است که دختران ما به هويت همسريابي نرسيدهاند يعني دختران ما تحت آموزشها و تربيتهايي که اين احساس را در آنها ايجاد کند که ميتوانند چه از نظر شناخت و چه از نظر عمل، يک خانواده را عهدهدار شوند و مسايلش را به دوش بگيرند قرار نگرفتهاند. نکته ديگر اين است که ما شرايطي را فراهم نکردهايم که نيازهايي که آنها دارند اعم از نيازهاي جنسى، نيازهاي عاطفي و ... در مسير خانواده قرار بگيرد. در حاليکه به دليلهاي مختلفي که در عرصههاي عمومي ارائه ميشود چه از طريق رسانههاي جمعى؛ مثل نمايش فيلمها تا موارد خصوصيتر آن که در گوشه و کنار جامعه به چشم ميخورد، نيازهاي آنها را به طور جدي به سمت تشکيل خانواده هدايت نميکند که اين نکته، نتکته مهمي است و راه کار آن اين است که ما بايد نهادهاي مختلفي ايجاد کنيم که به اين سمت بروند که به خانواده به عنوان نهادي مستقل بها داده شود. واقعيت اين است که در جامعه ما هنوز خانواده به عنوان يک نهاد مستقل ديده نشده است. در بحثهاي علمي ما رشتههايي تحت عنوان خانواده پژوهي و مطالعات خانواده نداشتهايم که اخيراً در بعضي دانشگاهها به آنها توجه شده است. به همين جهت، چه در مطالعات کلاسيک و دانشگاهها، چه در آموزش و پژوهش، بايد خانواده پژوهي مشکلات و مسائل آن ، بسترهايي لازم براي تشکيل خانواده و ازدواج، را به صورت جدي دنبال کنيم. بايد به صورت دقيق و متناسب با شرايط فعلي جامعه که تا حدي متأثر از جامعه جهاني هم هست مطالعه شود و بر اساس اينها سياستهاي راهبردي دقيق استخراج شود و دقيق تبليغ شود و به نهادهاي مربوطه براي اجرا ارسال شود. در واقع راجع به موضوعي به نام خانواده بايد مطالعات دقيقي صورت بگيرد و پژوهشهايي در آن مورد انجام شود و پيرامون آن نهادهاي آموزشي و پژوهشي متناسب با آن تشکيل شده و آن موضوعها بررسي شود تا بتوانيم مشکلات را از ابعاد مختلف بررسي کنيم و الگوي جامعي را طراحي کنيم که بر اساس آن سياستهاي راهبردي تدوين و اجرا شود.
به نظر من ضروريترين رويکرد در رابطه با زنان رويکرد جامعهنگر است يعني ما متأسفانه به دليل متأثر بودن از جريانات فمينيستي که به خصوص منابع قدرت و منابع علمي را هم در اختيار داشتهاند، يک مقدار واکنشي عمل کردهايم و بخشي از نيازهاي زنان و چيزهايي که چه بسا به طور موقتي درست بوده، برجسته شده است. به نظر من بايد در اين نيازها، بازنگري شود و يک رويکرد جامعهنگر داشته باشيم که مسئله را در ابعاد مختلف به صورت جامع بررسي کند تا طرحهاي ما به ضرر زنان تمام نشود چون متأسفانه در بحثهايي مثل استقلال زنان و برابري حقوق زن و مرد و تعلق نيمي از معيشت مرد به زن و يا بحث به اجرا گذاردن مهريه، اين اتفاق افتاده است. تبعات اين اتفاقات نشان ميدهد که اينها به نفع زن نبوده است. به نظر من رويکرد مهمي که بايد در آينده داشته باشيم بايد رويکردي جامع باشد تا مسائل زنان از نظر عاطفى، و در ساير موارد، در کنار مسائل اقتصادي و يا در کنار چيزهايي مثل اين که در گذشته ممکن است به آنها ظلم شده باشد رسيدگي و بازبيني شود.
ما بايد در جهت آگاهي بخشي وارتقاء فرهنگ که يک شاخص مهم است و آموزش حقوقي به زنان کار کنيم. اما نکته مهم اين است که اين آموزشها بايد طوري باشد که تحريککننده نباشد. نکته ظريفي که در اينجا وجود دارد اين است که بخشي از زنان در خانوادههاي ما با اينکه مثلاً درصدي از حقوق آنها اجحاف ميشود؛ اما از آنجايي که مزاياي ديگري در خانواده ميبينند، با آن وضع موجود سازگاري ميکنند. ما بايد ياد بگيريم به خاطر آن چند درصد حقوق با تبليغات تحريککننده خودمان ساير مزايا را از بين نبريم.
حجت الاسلام دکترمسعود آذربايجانى
حجت الاسلام دکترمسعود آذربايجانى فارغالتحصيل خارج فقه و دکتري روانشناسي دين است. وي عضو هيئت علمي گروه روانشناسي پژوهشگاه حوزه و دانشگاه است و علاوه بر تدريس در دانشگاه، در درسهايي که در مورد روانشناسي است مثل روانشناسي دين، روانشناسي اخلاق، روانشناسي اجتماعى، فعاليت و پژوهش دارد. 7 کتاب و بيش از 20 مقاله در اين زمينهها با قلم او منتشر شده است.
بستر سازي براي ازدواج
- بازدید: 1568