راستي تا حالا از بچهتون پرسيديد که پسرم! دوست داري بزرگ شدي چه کاره بشي؟ مهم نيست اگر هم نپرسيديد الآن بپرسيد ولي من شايد بتونم جواب بعضيهارو پيشبيني کنم:
دوست دارم يک فوتباليست مشهور بشم که تو تيمهاي بزرگ دنيا بازي ميکنه!
بله اين جواب خيلي از بچهها و نوجوانهاي اين کشور پهناور اسلامي.
خُب حالا يک سؤال هم از بزرگترها:
آيا هيچوقت تصور ميکنيد که در سؤال بالا يکي از بچهها جواب بده که مثلاً مامانجون! باباجون! دوست دارم وقتي بزرگ شدم يک مجتهد يا عالم ديني بشم؟ يا...
متأسفانه يه جورايي ارزشهاي جامعه را خودمون با دستهاي خودمون عوض کرديم. خوب با اين وجود معلومه که جواب بچهها چيه.
وقتي ثروت و شهرت ارزش اجتماعي يک جامعه شد و ثروتمندان و انسانهاي مشهور همين فوتباليستها شدند، اونوقت کيه که دنبال ارزش اجتماعي نباشه؟
خُب بگذريم حديث داريم که «الناس علي دين ملوکهم» وقتي مسئولان رده بالاي مملکت به تماشاي بازيهاي فوتبال ميرن چرا مردم دنبال اين کارها نباشند؟ البته اين را هم بگم که هيچ کس مخالفتي با ورزش نداره ولي چرا هزينههاي فوتبال بايد چندين برابر بقيه ورزشها باشه؟ چرا بايد فلان بازيکن فوتبال براي يک سال بازي در يک تيم، صدها ميليون تومان يا شايد هم يک ميليارد يا بيشتر پول بگيره؟ ولي ورزشهاي قهرماندار و قهرمانساز بينالمللي ما نصف اين خرجها را هم نداشته باشند؟! راستي ما براي مسابقات قرآن تو کشورمون چهقدر هزينه ميکنيم؟
چرا الآن بازيکنهاي فوتبال و بازيگرهاي سينما الگوهاي جامعه ما هستند، نه شهدا و عالمان ديني و نه حتي دانشمندان ديگر رشتههاي علمي و دانشگاهي؟!
ع.ن