حصکفى حنفى

(زمان خواندن: 2 - 3 دقیقه)

ابوالفضل يحيى بن سلامه ى حصکفى، از علماى نامدار قرن ششم هجرى بوده ووفات اودر سال 551 ه بوده است. ياقوت حموى، ترجمه ى اورا در معجم الأدباء آورده است. شايد او، از نخستين کسانى از اهل سنّت است که از حضرت مهدى، عجّل الله فرجه، به زبان شعر، به عنوان (دوازدهمين امام) وبه عنوان (آن مهدى که شيعه ى اماميّه به اواعتقاد دارد) نام مى برد. او، در ضمن يک قصيده ى مفصّل، به زبان بليغ وزيباى عربى، مى گويد:
وسائلى عن حبّ أهل البيت هل
هيهات ممزوجٌ بلحمى ودمى
حيدرةٌ والحسنان بعدَه
وجعفر الصادق وابن جعفر
اعنى الرضا ثم ابنُه محمدٌ
الحسن التالى ويتلوتِلوَه
قومٌ هم ائمتى وسادتى
اُقِرّ إعلاناً به أم أجحدُ
حُبُّهُمُ وهوالهُدى والرَّشَدُ
ثمّ على وابنُه محمد
موسى ويتلوهُ على السيدُ
ثم على وابنُه المسدّدُ
محمد بن الحسن المعتقد
وان لَحانى معشرٌ وفنّدوا
اى کسى که از من، درباره ى محبّت اهل بيت مى پرسى: (آيا به طور آشکار به آن اقرار کنم، يا آن را انکار)
هيهات! (که اين محبت را انکار کنم!) بلکه محبت ائمه ى هدى با گوشت وخونم آميخته شده است.
على، وپس از او، حسن، حسين، سپس على، وفرزندش محمّد، وجعفر صادق، وفرزند جعفر (يعنى) موسى.
وبه دنبال او، فرزندش على بزرگوار - مقصودم رضا است -، سپس فرزندش محمّد سپس على وفرزند مؤيدش حسن وآن که به دنبال اومى آيد، يعنى، محمّد فرزند حسن (عسکرى) که مورد اعتقادم است.
اينان، همگى امامان وسروران من اند، گرچه گروهى، درباره ى آنان با من به جدال بنشينند وبخواهند عقيده ى مرا درباره ى آنان ابطال کنند.
اين قصيده را ابن جوزى حنفى، در کتاب (المنتظم، ج 3، ص 183) وعماد اصفهانى در کتاب خود (خريدة العصر) آورده اند.
نيز در صدر کتابى به نام الائمة الاثنا عشر که تاليف شمس الدين ابن طولون است، اين شعر آمده است.
اين شخص را گرچه ابن اثير (صاحب الکامل فى التاريخ) از متقدّمين، ومرحوم شيخ عباس قمى در الکنى والالقاب(2) از متأخّرين، شيعه قلمداد کرده اند، ولى تتمه ى سخن او، در همين قصيده، ودفاع اواز خلفاى سه گانه واعلام اين که اويک شافعى مذهب است نشان مى دهد که وى، فردى از اهل سنّت وپابند به مذهب خود است.
با هم بخوانيم:
ولست أهواکم ببغضى غيرکم
فلا يظن رافضى انّنى
محمدُ والخلفاءُ بعدَه
والشافعى مذهبى مذهبُه
إنى إذن أشقى بکم لاأسعُد
وافقته أوخارجى مفسدُ
أفضلُ خلقِ الله فيما أجِدَ
لأنّه فى قولِهِ مؤيَّد
گمان نشود که من، در کنار مودّت ومحبّت شما اهل بيت، خلفا را مبغوض مى دارم.. چرا که در اين صورت، من، به وسيله ى شما، بدبخت مى شوم، نه خوش بخت وسعادت مند.
پس هيچ رافضى (يعنى شيعه) يا خارجى مفسد، گمان نکند که من، با او، در بغض داشتن خلفا، موافق ام.
محمّد وخلفاى پس از او، بهترين خلق خدايند که من يافته ام ومذهب شافعى، مذهب من است؛ زيرا او، در کلام اش، تاييد شده است!

- پاورقی -

(2) الکنى و الالقاب، ج 2، ص 162، انتشارات بيدار - قم (افست از چاپ مطبعة العرفان صيدا / لبنان، سال 1358).