مجلس سى ويكم
كلام امام حسين (ع) به عبداللّه بن زبير
«يابن زبير! لئن ادفن بشاطئ الفرات احب الي من ان ادفن بفنا الكعبة » «1» .
«عـبـداللّه بـن زبير» از كسانى است كه در مكه معظمه خدمت امام حسين (ع)رسيد وعرض كرد شما در مكه بمانيد وما هم در خدمت شما هستيم ولى باطنا آرزو داشت كه هر چه سريعتر, حضرت مـكـه را خالى كند تا محيط براى اومساعد بشود حضرت هم كاملا قصد اورا مى دانست لذا فرمود: «او دوست دارد كه من هر چه زودتر از مكه خارج شوم تا به دنياى خودش برسد».
امـام (ع) در پاسخ به پيشنهاد «عبداللّه بن زبير» فرمود: «اگر در سرزمين فرات دفن شوم برايم بهتراست از اينكه در آستانه كعبه به خاك سپرده شوم ».
ان ابي حدثني ان بها كبشا يستحل حرمتها, فما احب ان اكون ذلك الكبش ».
«پـدرم بـه من خبر داد كه در مكه , قوچى كشته مى شود كه به وسيله او حرمت خانه خدا شكسته مى گردد ومن دوست ندارم هتك حرمت الهى به دست من واقع شود».
يـعـنى تو هستى كه براى رياست چند روزه دنيا, حريم الهى را مى شكنى هنگامى كه حضرت (ع) از مكه خارج شد, ابن عباس رو كرد به ابن زبير وگفت :
يا لك من قبرة بمعمر لا لك الجو فبيضي واصفري
ونقري ما شئت ان تنقري ورفع الفخ فماذا تحذري
لا بد من صيدك يوما فاصبري
ايـن اشـعار از «طرفة بن عبد»است كه همراه عمويش در سفر در كنار آبى به نام «معمر» فرود آمـدند وچند «قبره »را كه در فارسى به آن «چكاوك » مى گويند, ديد, دامى گذاشت وهر چه به انتظار نشست , كبوترى نيامد, لذا مايوسانه دام را جمع كرد وموقع حركت اين اشعاررا خواند كه : «مـا رفـتـيم وفضا براى پرواز تو خالى شد, پس تخم كن وآواز بخوان وهر كجا كه مى خواهى لانه بساز » «2» .
______________________________________
1- كامل الزيارات , باب 23, 72 طبرى , 5/384 تاريخ كامل , 4/38.
2- طبرى , 5/384 نفس المهموم (پاورقى ) 82.