و در «بحار» مى فرمايد:
«فَقالَ عَلِىّ: وَاللَّهِ لَقَدْ اَخَذْتُ فِى اَمْرِها وَ غَسَّلْتُها فى قَميصِها وَ لَمْ اَكْشِفْهُ عَنْها فَوَ اللَّهِ لَقَدْ كانَتْ مَيْمُونَةً طاهِرَةً مُطَهَّرَةً». [ بحار: 43/ 179. ] «قسم به خدا شروع كردم در كارهاى فاطمه و غسل دادم در جامه ى خودش و جامه ى او را نكندم، قسم به خدا كه ميمون و پاك و پاكيزه بود».
باز در «بحار» است كه مى فرمايد: حضرت امير (عليه السلام) گفت:
«حنوط كردم او را از باقى مانده حنوط پيغمبر و كفن كردم او را، چون خواستم بند كفن را ببندم صدا زدم: اى امّ كلثوم و اى زينب و اى سكينه و اى فضّه و اى حسن (عليه السلام) و اى حسين (عليه السلام) بيائيد توشه اى از مادرتان برداريد اينك زمان جدائى است و وعده ى ديدار در بهشت است.
پس حسنين پيش آمدند و فرياد واحسرتا بلند كردند و صدا زدند كه خاموش نخواهيم نشست بعد از فوت جدّمان محمد مصطفى (صلى اللَّه عليه و آله) و مادرمان فاطمه ى زهرا (عليهاالسلام).
اى مادر حسن و حسين وقتى كه ملاقات كردى جدّ ما محمد مصطفى (صلى اللَّه عليه و آله) را از ما اسلام برسان و بگو: بعد از تو يتيم شديم در دنيا.
پس حضرت امير (عليه السلام) فرمود: به شهادت مى طلبم خدا را كه فاطمه ناله و فغان كرد و دو دست را بلند كرد و آهسته حسنين را بر روى سينه ى خود آورد، ناگاه هاتفى صدا زد: يا اباالحسن بلندكن حسنين (عليهماالسلام) را از روى سينه ى مادر، قسم به خدا كه به گريه درآوردند ملائكه آسمانها را، به تحقيق مشتاق است حبيب به محبوب، پس حضرت امير حسنين (عليهماالسلام) را از روى سينه ى مادر آهسته بلند كرد.»
چگونه آن تن رنجور را غسل كردند؟
- بازدید: 887