مسجد، خموش و شهر پر از اشک بی ‌صداست

(زمان خواندن: 1 دقیقه)

مسجد، خموش و شهر پر از اشک بی ‌صداست
ای چاه خون گرفته کوفه علی کجاست؟
 
ای نخل‌ ها که سر به گریبان کشیده ‌اید
امشب شب غریبی و تنهایی شماست
 
دل ‌ها تمام، خیمه آتش گرفته ‌اند
صحرای کوفه شام غریبان کربلاست
 
امشب علی به باغ جنان پیش فاطمه است
اما دل شکسته او در خرابه ‌هاست
 
سجاده بی ‌امام و زمین‌ لاله‌ گون زخون
مسجد غریب مانده و محراب، بی‌ دعاست
 
باید گلاب ریخت پس از دفن، روی قبر
امشب گلاب قبر علی اشک مجتباست
 
تو از برای خلق جهان سوختی علی!
اما هزار حیف که دنیا تو را نخواست
 
ای چاه کوفه اشک علی را چه می‌ کنی
دانی چقدر قیمت این در پربهاست؟
 
باید به گریه گفت : علی حامی بشر
باید به خون نوشت : علی کشته خداست